آخه چلاااااااااااااااااااااااااااااااا :((
همش تقصیره ناقلامه، به من گف عجله نکن ساعت 6:30 ولی ساعت 6 شروع کردن :(
بد :(
الهی فداش شم :*
من عاشق ذره ذره مهسامم، عاشق همه حرکاتش
:دی هی با یه دستش با دست دیگش ور میره :* منو دیبونه میکنه
من 20 دیقه آخر رسیدم، اصلا نمیخاستم بیام از بس تو ذوقم خورد که نمیرسم کلاس ولی
بازم دلم دووم نیاورد، باید میرفتم باااااااااااید پیشش میبودم تحت هر شرایطی وگرنه دیوونه میشدم
:*
وقتی با دستات همون عادت همیشگیو میکردی میخاستم بیام قورتت بدم عمروم :*
آخراش اومدم ولی اوووووووووووووووومدم :{